مردی که به اتهام سرقت در بازداشت به سر میبرد، مدعی است پس از شکست در رقابت عشقی در شب عروسی دختر مورد علاقهاش، تلفن همراه داماد را سرقت کرد و از آن زمان به بعد سریال سرقتهای خود را برای پولدار شدن و فخر فروختن ادامه دادهاست.
چندی قبل گزارشهایی از سرقتهای سریالی سارق حرفهای به مأموران رسید که وی با موتورسیکلت در کوچه و خیابانهای خلوت گوشی تلفن همراه شهروندان را سرقت میکرد.
یکی از شاکیان که زن جوانی بود، گفت: «ساعتی قبل از خانهام بیرون آمدم تا برای خرید به بازار بروم. وقتی از کوچهمان خارج و وارد خیابان شدم مرد جوان موتوسواری به من نزدیک شد و در یک چشم به هم زدن گوشیام را از دستم قاپید و فرار کرد. هر چقدر داد و فریاد کردم، خیابان خلوت بود و کسی به فریادم نرسید و سارق هم به سرعت از محل دور شد.»
آخرین سرقت
با ثبت اولین شکایت مأموران به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری سارق موبایل قاپ آغاز کردند. بررسیها نشان داد سارق موتورسوار در کوچه و خیابانهای خلوت و پشت چراغ قرمز چهارراه و ترافیکهای شدید خیابانی دست به سرقتهای سریالی میزند. همچنین در بررسی دوربینهای مداربسته دریافتند سارق در تمامی سرقتها ماسک به صورت دارد و شماره پلاک موتورش را هم پوشانده و هیچ ردی از خودش به جای نگذاشته است.
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان سارق موتورسوار اضافه میشد، چند روز قبل به مأموران خبر رسید سارق موبایل قاپی در یکی از خیابانها پس از سرقت و هنگام فرار تعادل موتورش را از دست داده و در دام مردم گرفتار شدهاست. با اعلام این خبر، مأموران راهی محل شدند و سارق جوان را بازداشت کردند. در تحقیقات از متهم مشخص شد وی همان سارق موبایلقاپی است که مدتی قبل تحت تعقیب مأموران قرار دارد.
بنابراین سارق برای بازجویی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
شکست عشقی
متهم که هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشده و برای اولینبار به اتهام سرقتهای سریالی دستگیر شده در بازجوییها ادعا کرد به خاطر شکست عشقی سارق شدهاست.
وی گفت: «یک سال قبل با دختر جوانی به نام روژین آشنا شدم. ما با هم ارتباط تلفنی و پیامکی داشتیم و کمکم به هم علاقه پیدا کردیم و عاشق هم شدیم. آنقدر به او علاقه داشتم که لحظهای بدون او برای من غیرممکن بود. از همان روز اول قرارمان ازدواج بود، اما او مرا به خاطر بیپولی تنها گذاشت و با مرد دیگری ازدواج کرد. من خیلی او را دوست داشتم و به پدر و مادرم هم گفته بودم و قرار بود به خواستگاریاش برویم. ابتد روژین موافق بود، اما چند ماه قبل ناگهان رفتارش تغییر کرد و به من بیمحلی میکرد. او میخواست دلسرد شوم و او را ترک کنم، اما من عاشق او بودم و تحمل میکردم تا اینکه خودش پیشنهاد جدایی داد. او از من جدا شد و بعد از مدتی فهمیدم پسر جوان پولداری به خواستگاریاش رفته و او را نامزد کردهاست. وقتی تحقیق کردم، متوجه شدم روژین به خاطر اینکه وضع مالی من خوب نبود، از من جدا شده و قرار است با پسر پولداری ازدواج کند.»
اولین سرقت
وی ادامه داد: «با شنیدن این خبر از او و نامزدش کینه به دل گرفتم و تصمیم گرفتم شب عروسیاش از او انتقام بگیرم. آن شب به داماد نزدیک شدم و گوشی تلفن همراهش را سرقت و فرار کردم. این اولین سرقتم بود که شب عروسی دختر مورد علاقهام انجام دادم. وقتی گوشی سرقتی را فروختم، پول خوبی دستم را گرفت و تصمیم گرفتم گوشیقاپی را ادامه دهم تا از این راه پولدار شوم و به او و شوهرش فخرفروشی کنم. پس از این، سرقتهای سریالیام را ادامه دادم تا اینکه در آخرین سرقت، هنگام فرار، تعادل موتورسیکلتم را از دست دادم و به زمین خوردم.»
تحقیقات از متهم ادامه دارد.